رنگین کمون هفت رنگه ...
فاطمه عزیزم امروز هوا حسابی بارونی بود (مثل دل من) . چند روزه که وقتی از مهد میای خونه بهونه دردر رو میگیری و دستمو میکشی که بریم بیرون منم مجبور میشم ببرمت در حیاط تا بچه ها رو ببینی . یک ساعت بعد باز دوباره هوس بیرون رفتن میکنی . خوشبختانه به نقاشی علاقه زیادی داری یه وایت برد کوچولوی اهن ربایی برات گرفتم که نقاشی بکشی . من و بابایی رو هم وادار میکنی تا برات ببعی و پیشی و گاو و ... برات بکشیم . یه جعبه مدادرنگی هم برات گرفتم که با اونا هم سرگرمی . مداد رنگیاتو کنار هم میچینی و به من میگی مامانی بخون . و منم شعر رنگین کمون هفت رنگه رو برات به اواز دلنشین !!! میخونم تو هم با من همراهی میکنی و میخندی . شعر تاب تاب عباسی رو کام...
نویسنده :
شیرین
13:53